قسمتی از زندگی نامه شیخ فتح الله تاجیک اسماعیلی
بقلم خودش
فتح الله تاجیک اسماعیلی فرزند محمدتقی (معروف به ملامحمدتقی ) متولد مهرماه ۱۳۰۲ شمسی ساکن باغخواص ورامین تااین تاریخ که سال ۱۳۹۱ می باشد نزدیک به ۸۸ سال عمر دارم.
پدرم ملامحمدتقی دو زن و دوخانواده داشت دوبرادر بنام روح اله واسماعیل وچهارخواهرم از ام کلثوم از زن اول پدر بود ومابچه ها از اوبنام ننه بزرگ یادمیکردیم واز زن دوم مادر من دوپسربنام عبداله وفتح اله ویک دختر داشت من کوچکترین فرزند خانواده بودم .دوران کودکی راتا۷ سالگی مثل همه کودکان روستا بودم پس ازآن به مکتب خانه سنتی رفتم وعمه جزء وآداب ورسوم اعتقادی رابطور طوطی وار وتمرینی آموختم چون پدرم ملامحمدتقی دائم بامطالعه وکتاب انس داشت من زودتر از حدمعمول خواندن ونوشتن را آموختم دربیابانهای روستای باغخواص دنبال گوسفند وبره بزغاله میرفتم ازکتاب های پدرم بااجازه یا بدون اجازه به بیابان میبردم و می خواندم تازمانیکه مدارس دولتی ابتدائی در روستا گشوده شدبه مدرسه رفتم ورسم الخط اشکال حروف وحساب های هندسه وچهارعمل اصلی و سایرآداب ودروس اجتماعی را آموختم واز مدیر مدرسه بنام آقای محمدعلی کوچک سیاحی بیشترین وبهترین بهره را بردم چون من وچندنفر دیگر از بچه ها بعنوان شاگردان ممتاز مدرسه خارج ازساعت عمومی کلاس درس فوق العاده میخواندیم ودرنبودن مدیر مدرسه مبصر کلاسها بودیم دوران مدرسه ابتدایی برای من ۳ سال بطول انجامید من وچند تن دیگر از بچه ها روز مدرسه رفتیم اما درامتحانات نهائی بعلت اینکه در ورود به مدرسه سن ما بزرگتر از ۷سالگی بود بما مدرک اکابر بزرگسالان را دادند.درهرحال ازمدارس ابتدائی آن زمان فتح الهی شد آمیرزاشیخ فتح اله
تحول وانقلاب درونی
دعای معروف یامحول الحول والاحوال ،یامقلب القلوب والابصار ،یا مدبراللیل والنهار ،حول حالنا الی احسن الحال
دراوان تکلیف پدرم ملامحمدتقی طی یک بیماری طولانی وبستری شدن دربیمارستانهای آنروز به جوارحق پیوست خانه عنکبوتی دیگرگون برادرم عبداله ودامادمان اسداله به سربازی بردند،خواهرم باکودک شیرخواراش عائله خانه ماشد.دراین حالت بحرانی خدا این ذره ناچیز رابنام فتح اله تاجیک اسماعیلی متحول ومنقلب نمودوحدیث معصومین (ع) راه نمای قرارداد. « الکَمالُ کُلُّ الکَمالِ اَلتَفَقَّهُ فی الدّین وَ الصَّبرُ عَلی النائِبَه وَ التَقدیرِ المَعیشَه » (رسیدن به درجات عالی کمال انسانی در سایه سه چیز امکان پذیر است، فهم دین و شناخت آن، داشتن عزمی بلند و همتی استوار در برابر مصائب و مشکلات و سنجش و اندازه نگهداشتن در امور مربوط به معیشت و زندگی اقتصادی) یکی از ثمرات این انقلاب درونی (أوّل العلم معرفه الجبّار و آخر العلم تفویض الأمر الیه؛ سر آغاز علم، شناخت خداوند جبّار و سرانجام آن، واگذارى امور به اوست.)درنیمه سال ۱۳۲۲ باتفاق شیخ محمد ابوالحسنی به ورامین آمدیم وازمعلومات حجه الاسلام شیخ محسن طاهری عالم جلیل القدر بهره بردیم سپس به اتفاق شیخ محمد ابوالحسنی به یکی ازمدرسه های علمیه تهران بنام مدرسه حاج ابوالفتح به سرپرستی آیت اله سیدمرتضی لنگرودی رفتیم مدت ۳سال از استادهای برجسته این مدرسه ازجمله استادمناقبی وسعیدی وشیخ عبداله سلطانی قزوینی بهره بردیم بهترین بهره وبیشترین بهره را ازایشان بردیم مخصوصاً از سلطانی ،نکته قابل ذکرتحصیل علوم دینی باتبلیغات هم آهنگ بود.مسجدهائیکه در دوران طلبگی درآنجا اشتغال به تبلیغ داشتم مسجدهای خودشهر بود وروستاهای اطراف مثل کارخانه قند وروغن کشی وکهریزک ،ده شریفا وکهنه گل و روستاهای جیتو ،آبباریک ،خالد آباد ودمزآباد .دیگر از توفیقات حاصله مدت ۲۰سال خدمت رسانی به حاجی های خدمات درسفرهای حج وعمره حدود سی سفر شاید بیش از۲هزارنفر درسفربه انجام حج واجب وعمره مشرف شدند.دیگر افتخارات اعطاء اجازات وتوفیقات جمعی از آیات عظام به این فقیرناچیزمثل آیت اله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی وآیت اله شهاب الدین مرعشی وآیت اله سیدصادق روحانی وآیت اله شیخ محمدرضا تنکابنی پدرفلسفی وتوفیقات دیگر .این مطالب مختصری از زندگی نامه اینجانب فتح اله تاجیک اسماعیلی بود نه ازباب غرور وخودخواهی بلکه از جهت (وامابنعه ریک محدث)
فتح اله تاجیک اسماعیلی
۱۳۹۱/۲/۶
دیدگاهتان را بنویسید