فرزند غدیر
سید مهدی موسوی ( مشکات) در روز عید غدیر سال ۱۳۲۳ شمسی در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش سید عبدالمطلب از سادات طباطبایی موسوی، طبیب بود و توامان روحانی و پیشوای معنوی منطقه و محله ی خویش به شمار می آمد و مورد احترام و اعتقاد مردم بود. خاندان ایشان به طور موروثی عالمان دینی بودند. سید مهدی، تحصیلات قرآنی و ابتدایی را نزد پدرش آموخت و در ادامه برای تحصیلات بالاتر و از نوجوانی نزد علمای دینی طراز اول وقت مشهد تلمذ می کند. استعداد و علاقه ی وی به علوم دینی باعث شد به سرعت مراحل حوزوی را با موفقیت طی کند. وی ضمن تحصیلات و از همان سالهای اولیه ی تحصیل در امر تبلیغ نیزکوشا و مشتاق بود. علاقه ی وی به تحصیل علوم دینی و فعالیت تبلیغی باعث شد که طبق رسم آن روزگار یکی از اساتید به سید مهدی، لقب مشکات را اعطاء کند و از آن پس وی به نام سید مهدی مشکات شناخته شد. پس از چند سال به قم رفت تا از محضر علمای آن دیارنیزبهره بگیرد. در همین اوان بود که وارد مبارزات سیاسی گردید و در همین راستا بارها به نجف و عتبات عالیات مسافرت نمود.
در عید غدیرسال ۱۳۴۸ شمسی در سن بیست و پنج سالگی، با دختری از سادات موسوی طباطبایی ازداواج کرد که حاصل آن ۵ فرزند پسر و دختر است. سید مهدی مشکات از آنجایی که علوم حوزوی را به خاطر اعتقاد و اشتیاق درونی تحصیل می کرد، و نمی خواست منبع ارتزاق او باشد، با کمک برادرش آقا سید نعمت الله، دکانی را فراهم کرد تا خرج زندگی خانواده ی خود و خواهرش را که در جوانی بیوه شده بود تامین کند. اما شور و شوق علوم دینی و فعالیت های اجتماعی باعث می شد که بیشتر اوقات سال را در قم و تهران و نجف بگذراند و اداره ی دکان را به برادرش بسپارد. در این ایام وی فعالیت های تبلیغی خود را بیشتر کرده و از طرف دفاتر آیات عظام قم به شهرهای شیراز و به خصوص منطقه ی ورامین اعزام می گردد. هم زمان با اوج گیری انقلاب وی در شهر ورامین به فعالیت های اجتماعی و تبلیغی خود زیر نظر آیه الله محمودی ادامه می دهد. پس از پیروزی انقلاب هم وی از طرف دفتر تبلیغات حوزه ی علمیه ی قم به ورامین اعزام می گردد و در مناطق مختلف این شهرستان مانند مامازند، کهنه گل، جواد آباد و باغخواص به ایفای وظیفه می پردازد و تلاش فراوان برای تحقق آرمان های فرهنگی انقلاب اسلامی و انجام کارهای عام المنفعه با کمک مردم و افراد خیربه عمل می آورد. درسالهای دفاع مقدس بارها از سوی حوزه ی علمیه برای انجام وظیفه ی حوزوی و روحانی خود به جبهه های نبرد حق علیه باطل از جمله عملیات فتح المبین اعزام می گردد. سالهای آخر عمر خویش و فعالیت های تبلیغی اش را در منطقه ی باغخواص می گذراند. این سال ها که مصادف با سالهای سازندگی درکشور بود، وی نیزبا همت خالصانه ی مردم باغخواص با شور و امید، ضمن انجام وظایف تبلیغی و روحانی خود به کارهای عمرانی ، اقتصادی و فرهنگی می پردازد و تلاش های بسیاری را در جهت محرومیت زدایی از چهره ی این منطقه و انجام طرح های عمرانی با کمک مردم و مسئولان مبذول می دارد. آثار این فعالیت ها هنوز در ذهن و یاد مردم باعخواص زنده است. با اعلام رسمی مرجعیت آیه الله فاضل لنکرانی، نماینده ی خاص ایشان در آن منطقه می گردد و بدین ترتیب الفت معنوی مردم باغخواص با مقام مرجعیت پایدارترگشته، به گونه ای که آیت الله فاضل لنکرانی بارها در صحبتهای خصوصی و عمومی شان از صمیمیت و ولایتمداری مردم باغخواص به نیکی یاد می کردند.
سرانجام خداوند متعال با رضایت از انجام رسالت و وظیفه ی الهی این روحانی خستگی ناپذیر، متعهد و مردمی وی را به ملکوت آرامش خویش فراخواند و وی در عید غدیر سال ۱۳۸۰ شمسی، پس از ۵۷ سال زندگی مومنانه در حالی که برای انجام رسالت خویش به باغخواص می رفت، در سانحه ی تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیار باقی شتافت ودر قبرستان بقیع قم به خاک سپرده شد.یادش شاد و هم نشین با مولایش علی (ع) باد.
دیدگاهتان را بنویسید